{"@context":"https://schema.org","@graph":[{"@type":"WebSite","@id":"https://maysan.blog.ir/#website","url":"https://maysan.blog.ir/","name":"\u0645\u062f\u0631\u0633\u0647 \u0639\u0644\u0645\u06cc\u0647 \u0645\u0639\u0635\u0648\u0645\u06cc\u0647","description":"","potentialAction":[{"@type":"SearchAction","target":{"@type":"EntryPoint","urlTemplate":"https://maysan.blog.ir/?s={search_term_string}"},"query-input":"required name=search_term_string"}],"inLanguage":"fa-IR"},{"@type":"CollectionPage","@id":"https://maysan.blog.ir/#webpage","url":"https://maysan.blog.ir/","name":"\u0645\u062f\u0631\u0633\u0647 \u0639\u0644\u0645\u06cc\u0647 \u0645\u0639\u0635\u0648\u0645\u06cc\u0647 -","isPartOf":{"@id":"https://maysan.blog.ir/#website"},"breadcrumb":{"@id":"https://maysan.blog.ir/#breadcrumb"},"inLanguage":"fa-IR","potentialAction":[{"@type":"ReadAction","target":["https://maysan.blog.ir/"]}]},{"@type":"BreadcrumbList","@id":"https://maysan.blog.ir/#breadcrumb","itemListElement":[{"@type":"ListItem","position":1,"name":"\u062e\u0627\u0646\u0647"}]}]} میسان

میسان

وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَیِّ الْقَیُّوم وَ قَدْ خابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْماً

لیت الخیال یجود منک بنظرة
ان کان عز علی المحب لقاک...

فهرست مطالب
بایگانی
پیوندها

۷ مطلب در فروردين ۱۳۹۷ ثبت شده است

برخی از علمای متقی بعضا پیشگویی هایی دارند. مثلا مرحوم ابن فهد حلی رحمه الله علیه رساله ای دارند که بر اساس یکی از خطبه های حضرت امیر علیه السلام حوادث آینده را استخراج کرده اند که داستان آن مشهور است. یا حتی مثلا آقا سید کاظم یزدی رحمه الله علیه با اینکه جنبه عرفانی ایشان مجهول است لکن از مرحوم بهجت رحمه الله علیه نقل شده که ایشان پیشگویی هایی درباره ایران داشته اند. 

اما آسید محمدصادق حسینی طهرانی، فرزند علامه طهرانی رحمه الله علیه در یادنامه ی والدشان موسوم به نور مجرد، نکته ای عجیب از مرحوم شیخ محمدجواد انصاری همدانی رحمه الله علیه نقل نموده اند بدین مضمون که مرحوم انصاری روزی به پسرشان حسن آقا اشاره می کنند و می گویند که خدا به این حسن آقا عمر می دهد ظهور امام علیه السلام را ادراک می کند. و حسن آقا الان بیش از شصت و شش سال دارند.

خدا ظهور آقا را تعجیل بفرماید و ایشان را همواره سلامت بدارد ولی آیا من و امثال من آماده ایم؟ قبلا هم گفته بودم درباره اش...برای آقامان چه کرده ایم جز آزار؟؟؟ نقل است کسی خدمت مولایمان علیه السلام و عجل الله تعالی فرجه رسیده و عرضه داشته که آقا دوستانتان توسل دارند و از فقدان شما ناراحت اند. امام علیه السلام و عجل الله تعالی فرجه گویا فرموده بودند این طور نیست  آنها ناراحت نیستند....

استغفرالله الذی لا اله الا هو الحی القیوم بدیع السماوات و الارض ذالجلال و الاکرام و اسئله ان یصلی علی محمد و آل محمد و ان یتوب علیّ....

امام حسین علیه السلام هنگامی که عزم سفر به سوی عراق نمودند، خطبه جالبی اقامه کردند. در اواخر این خطبه، جملاتی دارند که خیلی به کار می آید. جوابی است به این سوال که کسانی که بخواهند با حسین و یا حسینِ زمان باشند و با او رحلت نمایند باید چه ویژگی داشته باشند؟

ابو عبدالله علیه السلام می فرمایند:... من کان باذلا فینا مهجته و موطنا علی لقاء الله نفسه فلیرحل معنا...(اللهوف، المسلک الاول)

دو شرط دارد. یکی آنکه با نهایت رضایت در راه حسین علیه السلام بهترین و خالص ترین چیزی که داری (مثل جان یا هر چیز دیگر) ببخشی.

دوم آنکه خودت را برای دیدار با خدا آماده کرده باشی. اگر این دو شرط باشد می توانی با حسین علیه السلام همسفر شوی. می توانی با ولیِ زمان همسفر شوی. می توانی با امام زمان علیه السلام و عجل الله تعالی فرجه همسفر شوی...

آیه ۹۹ سوره صافات از زبان حضرت ابراهیم علیه السلام است. چند کلمه است اما دریاست: وَ قالَ إِنِّی ذاهِبٌ إِلی رَبِّی سَیَهْدِینِ.... حضرت ابراهیم علیه السلام می فرمایند: من به سوی پروردگارم می روم و او مرا هدایت خواهد کرد...
چند کلمه است. یکی اینکه باید رفت. باید ذاهب بود. باید برویم.
دوم آنکه مقصد باید پروردگار باشد. اگر طوعا و از روی اختیار رفتیم برنده ایم وگرنه کرها و از روی کراهت به سوی پروردگار خواهیم رفت:فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِیا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً (فصلت،۱۱)
سوم آنکه اگر رفتی، و اگر به سوی پروردگار رفتی، خدا نیز هدایتت می کند. خدا نیز راه را نشان می دهد.
و ذهاب و رفتن، مجاهده می خواهد. جهاد می خواهد. جهاد اکبر. جهاد با این نفسی که دشمن ترین دشمن است. همه را می بیند جز منعم را. اگر جهاد کنیم هدایت می یابیم:وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا(عنکبوت،۶۹)
شاید اولین قدم برای رفتن توبه باشد. به قول آسید حسن الهی طباطبایی و همچنین عین صاد باید اول از خوبی هایمان توبه کنیم چه برسد به بدی هایمان...
استغفرالله الذی لا اله الا هو الحی القیوم بدیع السماوات و الارض ذالجلال و الاکرام واسئله ان یصلی علی محمد و آل محمد و ان یتوب علیّ....

رَوَى صَفْوَانُ بْنُ مِهْرَانَ الْجَمَّالُ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع حُثَّ مَنْ فِی نَاحِیَتِکَ عَلَى صَوْمِ شَعْبَانَ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ تَرَى فِیهَا شَیْئاً قَالَ نَعَمْ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص کَانَ إِذَا رَأَى هِلَالَ شَعْبَانَ أَمَرَ مُنَادِیاً فَنَادَى فِی الْمَدِینَةِ یَا أَهْلَ یَثْرِبَ إِنِّی رَسُولُ رَسُولِ اللَّهِ إِلَیْکُمْ أَلَا إِنَّ شَعْبَانَ شَهْرِی فَرَحِمَ اللَّهُ مَنْ أَعَانَنِی‏ عَلَى‏ شَهْرِی‏ ثُمَّ قَالَ إِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع کَانَ یَقُولُ مَا فَاتَنِی صَوْمُ شَعْبَانَ مُنْذُ سَمِعْتُ مُنَادِیَ رَسُولِ اللَّهِ ص یُنَادِی فِی شَعْبَانَ فَلَنْ یَفُوتَنِی أَیَّامَ حَیَاتِی صَوْمُ شَعْبَانَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى ثُمَّ کَانَ ع یَقُولُ صَوْمُ‏ شَهْرَیْنِ مُتَتابِعَیْنِ تَوْبَةً مِنَ اللَّهِ‏.

حدیث زیبایی است از قول امام صادق علیه السلام درباره ی ماه شعبان که می فرمایند: ...هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله هلال ماه شعبان را می دیدند، به منادی امر می کردند که در مدینه ندا دهد: ای اهل یثرب، من فرستاده ی پیامبر خدا هستم. آگاه باشید که شعبان ماه من است. پس رحمت خدا بر کسی که مرا در این ماه یاری کند. امیر المومنین علیه السلام می فرمودند از آن هنگام که صدای منادی رسول خدا را شنیدم، روزه ی ماه شعبان از من فوت نگشت...(مصباح للشیخ، فضل شعبان)

فضایل روزه در ماه شعبان بسیار است و بعضا نقل شده که گناهان کبیره و بزرگی در اثر روزه ماه شعبان بخشیده می شوند.

مناجاتی نیز ابن خالویه نقل نموده از امیرالمومنین علیه السلام موسوم به مناجات شعبانیه که گفته شده ائمه علیهم السلام نیز این مناجات را می خواندند. و چه مناجات عجیبی است. زیبای زیبای زیبا. فوق العاده: ...إِلَهِی وَ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْکَ وَ أَبْلَیْتُ‏ شَبَابِی‏ فِی سَکْرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْکَ إِلَهِی فَلَمْ أَسْتَیْقِظْ أَیَّامَ اغْتِرَارِی بِکَ وَ رُکُونِی إِلَى سَبِیلِ سَخَطِکَ...(اقبال للسید، الدعاء فی شعبان مروی عن ابن خالویه)

خبر مشهوری است درباره ی اینکه امام حسین علیه السلام در راه عزیمت به عراق از فردی درباره ی مردم کوفه می پرسند. نام این فرد در مصادر و منابع مختلف است و برخی نوشته اند او فرزدق بود و برخی بشر بن غالب و یا نام های دیگر را گفته اند. اما آنکه اکثر مصادر مورد اعتماد آورده اند، فرزدق، شاعر معروف است. البته سخن این فرد مهم است نه نامش. و حتی مهم تر از سخنش، تصدیق سخن او توسط امام حسین علیه السلام است. شیعه و سنی، از نزهه الناظر و مثیر الاحزان و لهوف تا تاریخ طبری و تاریخ دمشق و مشیخه ابوطاهر این خبر را نقل کرده اند. فرزدق در جواب ابی عبدالله علیه السلام که از احوال مردم کوفه پرسیده بودند، می گوید: أَمَّا الْقُلُوبُ‏ فَمَعَکَ، وَ أَمَّا السُّیُوفُ‏ فَمَعَ بَنِی أُمَیَّةَ عَلَیْک وَ النَّصْرُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: مَا أَرَاکَ إِلَّا صَدَقْت‏‏... قلبهای مردم کوفه با توست و تو را دوست دارند لکن شمشیرهایشان با بنی امیه است و علیه تو. امام حسین علیه السلام نیز کلام او را تصدیق می کنند....

به نظرم این کلام اصل روضه است. ولی نه روضه ابی عبدالله علیه السلام. بلکه این روضه ی ماست. زبان حالِ ما. دردناک است و جانکاه. چرا؟ چون می توانی در سینه حُبِّ حسین علیه السلام را داشته باشی اما در یک روزی روی سینه حسین علیه السلام بنشینی.... می توانی حسینِ زمان، ولیِ زمان، امامِ زمان علیه السلام را دوست داشته باشی لکن با او همراه نباشی. حتی به جنگش بروی... خیلی عجیب است. اما چگونه اینطور می شود؟ عین صاد رحمه الله علیه می گفت: فکر نکنید عمر سعد حسین را دوست نداشت. چرا. اتفاقا او حسین را دوست داشت ولی گندم ری را بیشتر از حسین دوست داشت. برای یاریِ ولی، حب می خواهد آنهم حب اَشَد(نقل به مضمون)...حالا حب اشد یعنی چه؟ یعنی محبوب را از همه چیز و همه کس بیشتر دوست داشته باشی. از گندم ری و سکه ی زر و از دنیا و مافیها بیشتر دوست داشته باشی. آنهم نه به حرف. عمل می خواهد. لذا قرآن می گوید: وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّه‏ (بقره،165). این به نظرم یکی از بهترین و موثر ترین روشهای ترک گناه است. برای آنکه یک گناه را ترک کنیم باید خدا را بیشتر از انجام آن گناه دوست داشته باشیم. باید ولیِ خدا را بیشتر از آن گناه دوست داشته باشیم. و این بشود ذکر ما. و حتما خدا کمک می کند. و چون ذکر شد شاید بتوان گفت می توانیم یار او باشیم؛ اگر ثابت قدم بمانیم....

ملا احمد نراقی رحمه الله علیه کتابی دارد به اسم معراج السعاده. کتاب اخلاق است و فارسی. یک جایی از کتاب، آنگاه که از شهوت نام می برد جملاتی دارد؛ ساده ولی مهم. می گوید:

...بعد از هیجان قوه شهویه نگاه داشتن آن صعوبتی دارد. و این اختصاص به شهوت ندارد، بلکه محبت هر امر باطلی از جاه و مال و اهل و عیال و غیر اینها چنین است. پس اگر آدمی ابتدا در آنها فکر نکند و ملتفت مبادی آنها نشود، دفع آنها در نهایت سهولت و آسانی می شود. و اگر پیش آنها را نگرفت و داخل در آنها شد دیگر نگاهداشتن خود امری است بسیار مشکل...

سخنان ملا احمد بدیهی جلوه می کند لکن پر اهمیت است. نزدیکانی داشتم که در عدالت آنها شکی نداشتم با آنکه شب و روز با هم بودیم. یکی شان بود که دعا و نماز و توسلش قطع نمی شد. با هوش بود و عاقل بود و متقی بود به معنی کلمه. اما دام شیطان گسترده است و از دَرَش وارد می شود. لعنه الله علیه. یکبار در همین فضاهای مجازی و فلان چیزی دید. فوقع ما وقع. دست و پا زدنش برای بیرون آمدن از این فضاها را می دیدم. ولی هربار نمی توانست.

یک وبلاگی است (به اسم داداش رضا!) برای ترک یکی از گناهان منکره و کبیره ی شهوانی. بلاگ معروفی است. خیلی ها می آیند تا با کمک گرداننده ی وبلاگ -که گویا خود به این گناه آلوده بوده و حالا توانسته توبه نصوح کند- این گناه را ترک کنند. کامنت های خواندنی ای دارد. خیلی هایشان ناله می زنند که نمی توانند رها کنند. با اینکه این کار را دوست ندارند و متنفرند ولی باز در دام می افتند. بله. سخت است بیرون آمدن. عزم راسخ می خواهد. حب اشد می خواهد. و مهم تر توفیق الهی. و کسب اینها مجاهده می خواهد...اللهم احفظنا من فتن و البلاء...


حدیث مشهوری است از حضرت امیر علیه السلام که ناقل آن کسی به نام رمیله است. حدیث این است که رمیله تب شدیدی داشته لکن روز جمعه چون کمی احساس بهبودی می کرده وضو می گیرد تا از فیض نماز به امامت حضرت امیر علیه السلام بهره ببرد. بعد از نماز حضرت علی علیه السلام رو به رمیله می کنند و از حال او می پرسند. رمیله احوالش را تعریف می کند. امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند:

...یَا رُمَیْلَةُ لَیْسَ مِنْ مُؤْمِنٍ یَمْرَضُ إِلَّا مَرِضْنَا بِمَرَضِهِ وَ لَا یَحْزُنُ إِلَّا حَزِنَّا بِحُزْنِهِ وَ لَا یَدْعُو إِلَّا أَمَّنَّا لِدُعَائِهِ وَ لَا یَسْکُتُ إِلَّا دَعَوْنَا لَه‏...(بصائر للصفار و رجال الکشی و الهدایه للخصیبی)

یعنی ای رمیله هیچ مومنی نیست که مریض شود مگر آنکه به خاطر مریضی اش ما هم مریض می شویم و یا آنکه محزون شود مگر آنکه به خاطر ناراحتی اش ما نیز محزون می گردیم و اگر دعایی کند ما استجابت آن دعا را می خواهیم و اگر سکوت کند برای او دعا می کنیم.

رمیله به جز این حدیث، سه یا چهار حدیث دیگر در کتاب الخرائج راوندی و کتاب اختصاص (مولف آن نامشخص است) دارد و عجیب آنکه با اینکه در متن این احادیث تاکید شده که او از خواص شیعیان امیرالمومنین علیه السلام است ولی ذکری در کتب رجال و تراجم چه شیعه و چه سنی (به جز رجال شیخ که او نیز فقط به ذکر نامش اکتفا نموده و در برخی نسخ نام او زمیله ذکر شده) برای رمیله نیامده. البته به نظرم می رسد از آنجا که رمیله نامی زنانه است و همچنین با توجه به حدیثی که در کشف الغمه نقل شده درست آن باشد که این شخص ابو رمیله باشد. این حدس هم می تواند صحیح باشد زیرا ابو رمیله کنیه ی معقل بن قیس ریاحی است (انساب الاشراف للبلاذری) و معقل رحمه الله علیه از خواص حضرت امیر علیه السلام و معروف است، و هم می تواند نادرست باشد چون در الهدایه للخصیبی راویِ از رمیله، قاسم بن محمد بن ابی بکر است و در الخرائج راوی از او ابو حمزه ثمالی رحمه الله علیه است که سن این دو با زمان فوت معقل بن قیس جور نمی شود. البته به الهدایه نمی توان اعتماد کرد کما هو محقق و شاید به الخرائج نیز.

نکته مهم اما حول حدیث است. این حدیث با آنکه سند معتبری ندارد اما حدیثی دیگر وجود دارد که این حدیث را تقویت می کند. حدیث را صدوق در صفات الشیعه (حدیث پنجم) نقل کرده. سند حدیث معتبر است. حدیث آن است که ابن ابی نجران از امام رضا علیه السلام نقل می کند که حضرت فرمودند:

...مَا مِنْ أَحَدٍ مِنْ شِیعَتِنَا یَمْرَضُ إِلَّا مَرِضْنَا لِمَرَضِهِ وَ لَا اغْتَمَّ إِلَّا اغْتَمَمْنَا لِغَمِّهِ وَ لَا یَفْرَحُ إِلَّا فَرِحْنَا لِفَرَحِه‏...

حدیث عجیبی است. امام از ناراحتی و مریضی ما ناراحت می شود و بیمار. اما ما چه؟  اصلا امام و ولی و حجت در زندگی ما جایگاهی ندارند انگار. یعنی در زندگی ما وجود امام زمان و یا عدم وجود او تغییری ندارد. اصلا ایشان را در زندگی مان نمی بینیم گویا. نه فقط امام غایب را که همین قرآن هم که در دسترس ماست بود و نبودش گویا تفاوتی برای ما ندارد. و قرآن و عترت از یکدیگر جدا نمی شوند کسی که یکی را ندارد حتما دومی را هم ندارد (لن یفترقا). دوستانش بی وفا و دشمنانش پر فریب...والله ما کان ذلک جزاء احسانه علینا...