{"@context":"https://schema.org","@graph":[{"@type":"WebSite","@id":"https://maysan.blog.ir/#website","url":"https://maysan.blog.ir/","name":"\u0645\u062f\u0631\u0633\u0647 \u0639\u0644\u0645\u06cc\u0647 \u0645\u0639\u0635\u0648\u0645\u06cc\u0647","description":"","potentialAction":[{"@type":"SearchAction","target":{"@type":"EntryPoint","urlTemplate":"https://maysan.blog.ir/?s={search_term_string}"},"query-input":"required name=search_term_string"}],"inLanguage":"fa-IR"},{"@type":"CollectionPage","@id":"https://maysan.blog.ir/#webpage","url":"https://maysan.blog.ir/","name":"\u0645\u062f\u0631\u0633\u0647 \u0639\u0644\u0645\u06cc\u0647 \u0645\u0639\u0635\u0648\u0645\u06cc\u0647 -","isPartOf":{"@id":"https://maysan.blog.ir/#website"},"breadcrumb":{"@id":"https://maysan.blog.ir/#breadcrumb"},"inLanguage":"fa-IR","potentialAction":[{"@type":"ReadAction","target":["https://maysan.blog.ir/"]}]},{"@type":"BreadcrumbList","@id":"https://maysan.blog.ir/#breadcrumb","itemListElement":[{"@type":"ListItem","position":1,"name":"\u062e\u0627\u0646\u0647"}]}]} میسان

میسان

وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَیِّ الْقَیُّوم وَ قَدْ خابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْماً

لیت الخیال یجود منک بنظرة
ان کان عز علی المحب لقاک...

فهرست مطالب
بایگانی
پیوندها

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تقیه» ثبت شده است

ע.ץ

۰۶
آبان

یک. عین-صاد عجیب است.آدم عجیبی است. هنوز حرف هایش جواب می دهد(با اینکه کتاب های کمی از او خوانده ام ولی با تمام وجود می توان این حرف را از هر سطرش برداشت نمود.) اینکه آدم چهل و هشت سال زندگی کند و بعد بمیرد و با مردنش یک قوم فقیر شوند عجیب است. نه فقر مادی. فقر معنوی. فقر علمایی. سال هفتاد وهشت، زمانی که عین-صاد مرد شیعه فقیر شد. چون جایگزینی نداشتیم برایش. چون آخوند های کمی بلد بودند هنر را و ادبیات را و نقد را. و شاید هر سه را هیچ کس  نمی دانست جز عین-صاد. کسی که در طفولیت هدایت را خواند و در جوانی ادبیات شرق و غرب را تمام کرد. کسی که عارف بود و فقیه و مفسری بی نظیر. وقلمش هم فوق العاده بود. بسیار زیباتر از دکتر. و حتی به نظر من بهتر از شمیم. و مهم تر از همه سیستم و نظام می دانست. و این را کسی نمی دانست و نمی داند...
دو. نگرش خاصی دارد به انقلاب. می گوید انقلاب سه مرحله است. انتظار، تقیه و قیام. هر کدام یک کتاب. انگار همین دیروز نوشته است این کتاب ها را. درباره ی نفوذ آنقدر خوب نوشته، آنقدر دقیق نوشته که کسی باورش نمی شود اینها مال چندین سال پیش است.
سه.
...خدا ما را پدید آورد
ما را در کنار عقل و شهوت بست
رسولان را همراه کتاب نور و عشق شور...
و شیطان را با صد جلوه ی مغرور به ما پیوست.
چون می خواست
تا انسان به پای خویشتن
با اختیار و شوق به راه آید
و تا آن سوی هستی گام بردارد
و دنیا را به ماتم داد
تا انسان به این دنیا نپیوندد
و از این جلوه های پوچ بگریزد
دلش همزاد غم ها شد
تا در کوره ی غم، پاک گردد، شعله ور گردد
پاکیزه از بت ها، آزاد از اسارت ها
و اما مرگ پایان نیست
آغاز دویدن هاست
در این سو، پای ما آماده می گردد، با رنج و فشار و درد
در آن سو سخت می تازیم تا آن مقصد بی مرز...
(و با او، با نگاه، فریاد می کردیم...- علی صفایی حائری)