{"@context":"https://schema.org","@graph":[{"@type":"WebSite","@id":"https://maysan.blog.ir/#website","url":"https://maysan.blog.ir/","name":"\u0645\u062f\u0631\u0633\u0647 \u0639\u0644\u0645\u06cc\u0647 \u0645\u0639\u0635\u0648\u0645\u06cc\u0647","description":"","potentialAction":[{"@type":"SearchAction","target":{"@type":"EntryPoint","urlTemplate":"https://maysan.blog.ir/?s={search_term_string}"},"query-input":"required name=search_term_string"}],"inLanguage":"fa-IR"},{"@type":"CollectionPage","@id":"https://maysan.blog.ir/#webpage","url":"https://maysan.blog.ir/","name":"\u0645\u062f\u0631\u0633\u0647 \u0639\u0644\u0645\u06cc\u0647 \u0645\u0639\u0635\u0648\u0645\u06cc\u0647 -","isPartOf":{"@id":"https://maysan.blog.ir/#website"},"breadcrumb":{"@id":"https://maysan.blog.ir/#breadcrumb"},"inLanguage":"fa-IR","potentialAction":[{"@type":"ReadAction","target":["https://maysan.blog.ir/"]}]},{"@type":"BreadcrumbList","@id":"https://maysan.blog.ir/#breadcrumb","itemListElement":[{"@type":"ListItem","position":1,"name":"\u062e\u0627\u0646\u0647"}]}]} میسان

میسان

وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَیِّ الْقَیُّوم وَ قَدْ خابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْماً

لیت الخیال یجود منک بنظرة
ان کان عز علی المحب لقاک...

فهرست مطالب
بایگانی
پیوندها

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حرمله» ثبت شده است

- عارف قزوینی رو صدی نودی همه می شناسن. شاید با شعراش و شایدم با تصنیف هاش. عارف وقتی جوون بوده نوحه خون و منبری بوده. اینکه آخر عمر چی می شه رو کاری ندارم ولی واقعا نوحه هاش بد دل رو می سوزونه. چن وقت پیش یکی از نوحه هاش رو از یکی شنیدم. برا اینکه یادم نره خواستم بنویسمش:


مَحرم زینب رسیده وقت سواری

بر شتر من نه محملی نه عماری

یا تو ز جا خیز و یا که اکبر و قاسم

یا که به دشمن بگو رود به کناری


- توو تعزیه از همه نقشا باحال تر برا شمره. باحال یعنی چیزی که حال و هوای خوبی داره نه اینکه جالب و جذاب باشه. شمر خوون(یعنی کسی که نقش شمر رو بازی می کنه) توو تعزیه بیشتر از همه گریه می کنه. بیشتر از همه خودش رو لعنت می کنه! اصن آدم می میره وقتی اشک شمر رو می بینه. وقتی نفرین هاش رو می بینه. وقتی ناله هاش رو می بینه. فقط شمر می دونه چی کار کردن. البته اونم نمی دونه ولی یه کم درک می کنه. اگه یکی یه کم درک کرد و بعدش مُرد "ما عاب علیه".

به جاش از همه نقش ها بدتر حرمله اس. حرمله نمی تونه گریه کنه. نمی تونه ناله کنه. نمی تونه لعنت کنه. حرمله بُهت زده اس. حرمله متحیره. آخه چه شکلی می شه یکی بشه حرمله. به خاطر همین اکثر تعزیه خوون ها سخت قبول می کنن حرمله باشن. اصن قبول نمی کنن. می گن توو کشمیر حرمله خوون پیدا نکردن. رفتن یه هندو رو اوردن. بهش گفتن بیا و این کارا رو به وقتش بکن. وقتی رفت توو میدون داد زد آخه نا مردا مگه یه بچه چه قد آب می خواد....

اهل کوفه به حسین ظلم فراوان کردند

حرمله تو ز همه ظلم فزونتر کردی